ساعت بیست و یک و پنجاه و چهار و همسر امروز مهتابی های کابینت ها رو درست کرد و برق کشیش مشکل داشت و رفت سنگ نقره خرید و پوشه و شیر و وسایل برق کاری و هر وقت به کارهای سارا فکر می کنم حسابی بهم میریزم و بسیار آدم خطرناکی هست و همه هم میشناسنش و از طرفی فوق حرفه ای هم هست و تو خوب نشون دادن خودش مهارت داره و تو بد نشون دادن دیگران هم حرفه ای هست و باید بپذریم که یک قسمتی از زندگی پذیرفتن این حقیقت هست که اینجور آدمها وجود دارن و تو بعضی شرایط می تونیم اوضاع رو تغییر بدیم و تو شرایط دیگه نمی تونیم .تو رستوران بیف استروگانوف سفارش دادیم با سالاد سزار و با پیتزا آمریکایی چیکن بیف و نامبر وان برگر و ماءالشعیر ماگی و کلی دود هم رو میز راه انداخت بعد از آوردن ماگ ها و غذاهای نامبر وان همیشه عالی هست و همیشه غبطه میخورم که چرا همسر بیشتر وقت نداره که با ما بگذرونه و کارهای بیشتری برای خانه انجام می دادیم . و خانم دوبی با بچه اش کل تعطیلات رو رفته اونجا و مطمئن هستم که برنامه میریزه که کلا برای زندگی بره اونجا و من چرا انقدر نگرانم و عجول و چرا صبرم کم شده
درباره این سایت