ناراحتم و استرس دارم و چقدر آدم ها می تونن مشکل درست کنن و چطور می تونم آرامششم رو حفظ کنم و فریبا پاشد رفت برای دستشویی و تو کار کسی دخالت نمی کنم و بهش بر خورده بود و مهدیه و سمیرا رفتن دستشویی و مادر شوهر را آوردم چون قدمش خوب هست و صبح شنیدم که سارا لفت داده و مجید حواسش بود و سعید هم همراهی کرد  و نگرانم بابت حرف داریوس که گفت بهترین کار نشون دادن این است که خودت رو دوست نشون بدی و درگیر نکنی و باید چه کنم که چه بخوام و چه نخوام هدف درگیری حسودها قرار میگیرم و چرا همه هول میزنن و باید چه کنم و خواهر هم به رفت و آمد آنها فکر می کنه و باید بشینم پای حرفا تا ببینم که چه می گویند و از من خوششون نمیاد خب باید چه کنم و دیدن که تو مهمانی چه کردن و به قول اورلیوس همه حسود و همه بد و کسی نمی تونه آسیب بزنه و مادرشوهر هم هی غر زد و الان نمی دونم که چه اتفاقی می افته و چرا باخودم آوردمش چون قدمش خیر هست و من چون به نفع خودم فکر می کنم اینها را باخود آوردم و صبح پسر عصبانی شد لپ تاپ رو پدرش آورد و قیچی رو پرت کرد و سارا فکر می کنه می تونه بین ما رو بهم بریزه و همه هم میشناسن که چطور آدمی هست و اگه همه هم با ما بد بشن و باز خدا هستد

 

 

نگرانم بابت  حرف مادر شوهر که گفت پسرم همش داره کار می کنه و دختر فریبا گفت از من عکس نگیریا و خدایا چقدر آدم های حال بهم زن وجود دارن و همسر را گذاشتم و خودم آمدم و از برگزاری مهمانی فهمیدم که من خیلی چیزها بلد نیستم و شهناز گفت که بچه ها را میفرستم که باهات بیان و نمی دونم که رفتارم چه باید باشه و همیشه اذیتم می کنه و باید بهش بفهمونم که کی هست و چی هست و از همه بدتر فریبا و اونا که گفتن چقدر بدجنسی و پاشدن رفتن و باید چه کنم و راه حل چیست و خواهرم هم نمی خواست که بیاد و گفت که خونه ماهم آمدن و تمام این سال ها خواب عقرب که می دیدم تعبیرش سارا بود و واقعا هم کاری از دستم ساخته نیست و آیا برم بهتر نیست و کار درست چیست و به پسر زنگ بزنم 

ناراحتم بابت پسر که قیچی را پرت کرد و پارچه مبل پاره شد و باید چه کنم و ناراحتم بابت این که خواهرهام باور کنن که من مشکل هستم و نمی دونم باید چه کنم و راه درست چه هست وو حسود وجود داره و باید چه کنم و برم مطالعه کنم و در قفل نباشد و این باعث هیجان مردها میشود و ضمیر ناخودآگاهم چطور کمکم کن و سارا مریم را هم اینطوری از راه بدر کرد و فریبا معصومه دا همینطوری کنار گذاشت و راه حل چیست و من چه رفتاری باید داشته باشنم

دختر خاله جوجه کباب تهیه کره و آش پخته و باقالی پخته و میوه آوروه و واقعا نمی دونم که باید برم و یا بنشینم همین جا و از این که نمی دانم تصمیم درست چیست نگرانم و از این که برادرها غصه بخورن و من باعثش باشم نگرانم . و من بشم درس عبرت دیگران و رفتار با من بشه پله و کلاس اونا و اگر من باعث صمیمیت خانواده باشم اشکال نداره و برادر گفت که فلانی لفت داده و ناراحت شده و فلانی گوه خورد که گفت من نمیام و میخواست به خودش نگیره و به درک که به خودش گرفت و واقعا نمی دونم باید چه کنم و راه درست چیست ؟ و عقرب هنوز میخواد که نیش بزنه و راه مقابله با عقرب چیست و پسر امروز تهدید کرد که آبروی خانواده   را می برم و میخواد دروغ بگه که از نگار دست برداشتم و حرف هایی زد که اعصابم را بهم ریخت و نمی دانم باید چه کنم و کار درستی کردم که مادر شوهر و پدر شوهر را آوردم تا نحسی سیزده دامنمان را نگیره و دوست دارم برم برگه هام رو بیارم و فریبا اومد گفت مادرشوهرت روی کاپشن دخترم نشسته و چقدر کارهاش و رفتارهاش منزجر کننده هست و چطور دوری کنم از آدم های عوضی و چطور علیرضا رفت بازی کرد و نیومد کمک و داماد خانواده هم آخر اومد و نمی دونم باید بروم یا نه . ضمیر ناخودآگاه کمکم کن و راه درست را نشانم بده 

حسم حس خوبی هست و کاش از تو ماشین برگه ها رو آورده بودم و برادر رفت و خواهر را آورد و این بی شرف چند بار تا حالا لفت داده بود و اولین بارش نبود و نمی دانم باید چه کنم و کاش به همسر حرفی نزنن که بهش بر بخوره و باید چه کنم نمی دانم و الان افت میده و بعد باز میاد و میخنده و با برادر هم همین کار رو کرد و سر سالگرد پدر میثم دیدی نیومد  و پس کرم داره که میخواد من رو بده جلوه بده و واقعا نمی دونم چکار کنم و او شمال هم برای این که سفره را تو سوئیت ما نندازن چکار کرد و حالم بهم میخوره از کارهاش و رفتارهاش و واقعا نمی دونم که باید چه کنم و با وجود این طور آدم های حال بهم زن باید چه کنم 

دیروز گویا صبح رفتن تهران و بعد  برادرزاده ها میخواستن برن پیش برادر و همگی رفتن و اونجا حرف شده که سیزده بدر بیایید پیش ما و اونجا تصمیم گرفتن که خونه زنداداش باشن و مادر عروس و پدر و خاله اشون هم پیششون بودند و همسایه بالایی هم و کباب پز بوده و من نمی دانم باید چه کنم و عکس العملم چه باشه برادر بزرگ و وسطی همراهیم کردن برای پدر و مادر و واقعا نمی دانم که با این حجم حسادت نسبت به خودم چه عکس العملی می تونم داشته باشم و با این مهارت کم 

میگه تیکه میندازی . تو و همسر مهارتتون تو تیکه انداختنه و کارهای خودتون رو به ما نسبت میدین و بدم میاد ازتون و از کارهاتون و از حسادت هاتون و واقعا نمی دونم چه کنم و مطمئنا کلی عکس میاندازن و اگر آیدا بود که کلی از آیدا هم سواستفاده می کرد و دلم برای خودم میسوزه به خاطر مهارت های کمم و نمی دونم باید چه کنم و اگر نبود من باعث خوش گذروندن اینا میشه پس بهتر که من نباشم 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پاسخ به سوالات حقوقی علم آی تی اطلاعات محصولات شبکه Whitney معرفی بهترین ها Ashley Fasder حفاظ ساز فانوس پونه