کلاس باله دختر را نبردم و دیگه هم نمی برم و نمی دانم که کارم درست هست یا نه ؟ دیروز دختر خوابید و بعد به همه تکالیفش رسید و خونه مادر شوهر رفتیم و شهلا گفت که چقدر خوب شدی و جدیدا خودم هم می فهمم که خوب شده ام و صبح که پاشدم خواب دیدم که عقرب را زدم له کردم و کشتم و این نشانه خوبی هست و دیروز برادر بزرگ زنگ زد که چطور میشه پدرشوهر را برد محل کار و همسر همه جوره از زیر کار در می رفت و درنهایت خودشان به نتیجه خوبی رسیدند و دیشب همسایه زنگ زد که برویم خانه مدیر ساختمان و خانه مدیر ساختمان رفتیم و جدیدا برادر شوهر وسطی با برادرشوهر بزرگه کارهایش را هماهنگ می کند و چرا همیر نمی فهمد که باید اخلاقش را تغییر دهد و تو دوبی هم نگهش نمی دارند بیشتر از یک هفته و ایتاللیا رفتنش هم دون پاشیدن هست و چرا متوجه نیست که اخلاقش را باید عوض کند و نیازی نداشت بره و به مجلس ختم گیر بدهد و با هادی هم به مشکل برخوردند و چرا نمی فهمه که به شدت بازیچه دست هست و امروز بهش میگم کارها و میگه چرا عکس نفرستادی و مدام دنبال کار شکنی هست و چقدر کارهایش حال بهم زن هست و قشنگ معلوم هست که دوست نداره من برم محل کار و اگه برادرشوهر و جاری وسطی نبودند که معلوم نیست زندگی ما سر از کجا در می آورد و اگر در حال درجا زدن هستیم فقط به این خاطر هست که برادرشوهر دیگه به همیر کاری نداره .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اخبار تخصصی سازه های ایران سانا پک گستر iranfile.parsablog.com ***کـــمپیــن نــســلی ســـاختــه*** لینک کانال های تلگرام هاروست مون نور امید Lindsey تکنولوژی و فناوری ASPU