صبح زنگ زدم که برنامه چه هست و خواهر گفت تیکه انداختی و چون من گفتم میام سارا نیومده و گفته که میرم پیش مامانم و باهم رفتن خونه مادر رن برادرزاده و ابنجور میخواد جا بندازه که من آدم تیکه اندازیم و خودش هیچ مشکلی نداره و خواب عقرب دیدم و یادم اومد که خواب یه تا عقرب را دیدم تو آشپزخانه پشت لباسشویی و این سری هم زیر تخت تو اتاق خواب و همسر هرچی دنبالش گشت پیدا نکرد . و من باید چه عکس العملی داشته باشم و سارا تو خونه ی ما نشست و پا نشد در صورتی که من تو خونه اش کار کردم و تو مهمونی خودش خوش برخورد شده بود تا من خوب رفتار کنم و خیلی خوبه که من دقیقا می تونم پیش بینی کنم که نقشه هاش چه هست و باید قوی تر باشم و مهارت بیشتری بدست بیارم . و آدم های حسود دور و برم زیاد هست و من هم باید بلد باشم که چطور بازی کنم . و طرح دوستی میریزه با آدم ها و اینطور هم ازشون استفاده می کنه و هم ضربه می زنه و معصومه هم گفت که سارا به زندادش گفته که میاد و حالا تصمیم گرفته که نیاد و به احتمال زیاد به خاطر اینه که من دارم میرم و میخواد اینو بگه که هرجا من هستم اون نمیاد و باید بیشتر خونه پدرم برم
بیچاره من که همچین بد خواهانی دارم و نمی دونم چکار کنم و نگرانم می کنن اینجور آدم ها و یاد حرکت سارا تو شمال افتادم که بی خود و بی جهت گیر داد به برادر و هی می گفت اینو بیار و اونو بیار و تو مسافرت خانومانه هم چه کرد و گذاشت رفت و میخواست که برگرده و واقعا عقرب فامیل هست و از طرفی جوری رفتار می کنه که بقیه را جذب می کنه . رشته پلو درست کرد . فیلم های مامان رو گذاشت در روز سالگرد و غذا ها رو می پزه و بدون وجود من کاری می کنه که به همه خوش بگذره و باید چه کنم و همه هم تشخیص میدن ولی چون احتیاج دارن رفت و آمد می کنن و رفتار من چه باید باشه . الهی بگردم دور خودم که اینجور آدم ها دور و برم هستند و خب حالا برگردم به کارهام
آرایش
ظرف های سیزده به در
سالاد الویه
درباره این سایت