تو کلاس شیمی پسر که دختر و پسر مختلط هست یکی از دخترها برای پنجشنبه دعوت کرده همه رو برای تولدش . پسر کلی خوشحال هست . و جدیدا مرتب جلو آیینه هست و قد و بالا ی خودش رو برانداز می کنه . و خیلی خوشتیپ به نظر خودش هست .  باید امروز بره کادو بخره برای تولد . و نمی دونم که چی خوبه که بخره . کتاب. لوازم تحریر . لوازم آرایش . عروسک . نمی دونم . و همسر گفت که کلاس زیست و کلاس ریاضی رو هماهنگ کنم و بفرستم براش و مهرنوش هم نمیاد چون بیمارستان بوده و بچه سقط کرده و وای که حامله بوده و می اومده خونه من و مادرشوهر کار می کرده . بیچاره دلم سوخت . و این اواخر مرتب می رفتم می رسوندمش .و دیروز روز بدی بود هر چند که یه جاهایی هم خوب بود و دختر باز کلاس باله نرفت 

 

جدیدا کارهای سارا خیلی روی اعصابم هست و کلی ذهنم رو درگیر کرده و نمی دونم باید چه بکنم و برادر بزرگ هم چه پیام زیبایی داده تو گروه و نشون می ده که چقدر وارد هست به مکرها و حیله ها و  تشکر کرده از پیام های تبریکی که براش دادن و خوب عمل می کنه ولی نگرانم که یه جاهایی درست عمل نکنه و مهناز می گفت که اعتماد نکن به برادر و واقعا نمی دونم که کار درست چه هست ؟

توی سیزده بدر اگه من مادر شوهر را نمی گفتم و اگه برای یک ساعت و یک ساعت و نیم دور نبودم اون جو صمیمیت بوجود نمی اومد همان طور که با جاری هم نباید صمیمی بشم در ظاهر . تا راحت باشه. با این طرف هم باید با ت رفتار کنم تا باعث صمیمیت اطرافیا ن بشم و هنوز رفتار فریبا که پاشد رفت روی اعصابم هست و رفتار های دختراش که نیومدن عکس بگیرن و بعد برادر کوچک همه جمع کرد که عکس بگیرن .

دیروز خواهر زنگ زد که چرا تو جمع گفتی گوسفند و تو سه شنبه با من بودی و همه فکرمی کنند که تو از من خط گرفتی و من به تو اعتماد کردم که اس ام اس ها  رو نشون دادم و ویوس ها رو هم گوش نکردم و احتمالا نگران مهمانی دخترش هست که چطور برگزار شود و باید بپرسم که کیا رو دعوت کرده و چی  می خواد درست کنه و برای جمعه پسر آزمون داره و برای فردا آزمون مبتکران داره و و چطور می خواد که تولد بره و ساعت چند هست تولد ؟ و من ودختر برای تولد چه بپوشیم و نمی دانم ؟ و دختر چه بپوشه و الان فهمیدم .

دیروز مامان حانیه زنگ زد و سال نو رو تبریک گفت و گفت که دخترش تمرین حل نکرده بود و آمادگی نداشت و نمیاد چرتکه و من چقدر خوشحال شدم که دختر را یک ساعت زودتر از مدرسه برداشتم و با روش فلای لیدی تمرین ها  رو حل کرد و با آمادگی رفت سر کلاس و انقدر هم تعریف گرفت و اگه روش فلای لیدی رو نمی دونستم احتمالا مثل حانیه هم دیگه چرتکه نمی اومد . و نگران پیانو ی پسر هستم که نمی خواد به خاطر کنکورش بره و من اعتقاد دارم حتی اگه تمرین هم نکنه رفتنش بهتر هست و عرشیا چرا نمی ره پیانو و چطور اول شد تو مدرسه و پسر دوم شد . 

مامان نازنین زهرا برام پیام داده و یادم رفته که جوابش رو بدهم و حواسم باشه که براش پیام بدم 

و باید از مامان باران بپرسم که رفتند خانه بازی ملاصدرا یا نه ؟ 

رفتارهای اون یکی سارا هم نگرانم می کنه و یه سارا دیگه هم داریم و چقدر سارا داریم 

سارا مامان دوست دختر می گه که صبح فقط کارهای خونه را انجام میده و شب ها توی اینترنت میره . و الان من ناهار ندارم و می خوام که شنیدسل درست کنم و داره دیر هم میشه 

مامان النا هم تو گروه پیام داده نمیدونستم عکس گرفتن از تکالیف بچه ها انقدر سخت هست . 

شماره مریم رو هم سیو کنم از توی گروه  

اینترنت تبلت رو یک ماهه شارژ کردم و باز همسر اعتقاد داره که اینترنت خونه نباید شارژ شه و موبایل من رو هم اعتقاد داره که نباید قبضش پرداخت شه تا کل ارتباط من قطع بشه و چقدر رفتارش بچگانه و سطحی هست و نگرانم می کنه کارهاش و این که سرنوشت یه خانواده دست یه همچین مرد سطحی هست 

توی مولودی دختر دایی مادر گفت که میام خونتون 

و مدیر ساختمان هم میخواد بیاد 

و همسایه هم میخواد بیاد

پیام یک طرفه شدن گوشیم اومد 

و باید تبلت دیگه از این به بعد همراهم باشه 

و مشاور یک کلام گفت که بچه ها در مقابل پدر و مادر گارد می گیرن همسر از خر شیطون اوم پایین برای این که دیگه نخواد برای پسر برنامه بریزه 

و مشاور مدرسه هم حرف زد که مدرسه برند هست و اون مدرسه غیر انتقاعی را کی می خواد بشناسه از خر شیطون اومد پایین و نگفت که مدرسه بد هست و چقدر من بدبختی دارم برای راضی نگه داشتن و همراه کردن همسر . خدایا کم میارم . باز فکر می کنه که تعادل زندگی بهم خورده و کفه ترازوی او سنگیننتر هست و باید من رو عذاب بده تا کفه های ترازو برابر بشن و کی رو پیدا کنم که براش توضیح بده که چقدر سطحی فکر می کنی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فنی و مهندسی میز کار صنعتی Jerry Just Give Me a Smile طراحي سايت گل پونه Michelle حرف های موثق! Beth