این بازی شعبده بازی جالب بود و نشون داد که چقدر پسر نیاز به دیده شدن داره . و از روی موبایل همسر باید بفهمم که چه اتفاق های افتاده . و پسر رو نمی تونم همراه کنم برای کنکوری خوندن و عرشیا چطور همراه شده و من چه چیزی رو نمی دونم . خدایا کمک و عرشیا کلاس خط میره و کاش پسر هم میرفت و چرا کلاس خط خودم را نرفتم و باید از کجا شروع کنم و امروز دبیر ریاضی میاد و کارنامه مبتکران را بگیرم .  دیروز باغ گل رفته بودن و من را نگفتن و بهتر که وقت خودشون رو به تفریح میگذرونن و من چه باید بکنم و نگرانم بابت درس خوندن پسر و نگرانم بابت خودم که هیچ مطلبی درباره کنکور نمیخونم و چه باید بکنم و شیدا چه می کنه و آیا تهران برم . آیا حمام بروم . و وظیفه من چیست و چطور ت ها رو بشناسم و چقدر قدرت دارم و آیا گفتن که معصومه میخواست عروسی را بهم بزنه و آیا همین حرف را هم درباره من میرنن یا نه ؟ و باید از خواهر بپرسم . و خواهر هم عجیب با ت رفتار می کند . و برای تهران رفتن اقدام کنم . و الان دختر رابیدار کنم بقیه تکالیفش را انجام بده . و نگرانم . می ترسم . 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فحوا (فرهنگ ، حقوق و ادبیات) آموزش مقاله خوانی عرفان موزیک طلبه بانو جایگاه اختصاصیِ دانیل تور کوش آداسی اموزش نقاشي رنگین کمان